سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شانس ازدواج ,تمایل‌ به ازدواج

کاری به این نداریم که چه عواملی باعث می شوند شانس ازدواج یک دختر پایین بیاید. به هر حال هر دلیلی که پشت ماجرا باشد، باید بپذیریم که در دوره و زمانه فعلی خیلی ها سن شان بالا رفته و هنوز مجرد مانده اند و خیلی ها هم به سن تجرد قطعی رسیده اند. ازدواج هایی که در گذشته در دهه دوم زندگی شکل می گرفت حالا به دهه سوم و چهارم رسیده و شانس متاهل شدن را پایین آورده است.
 
اگر در چنین شرایطی هستید، چند نکته را برای کنار آمدن بهتر با شرایط به شما یادآوری می کنیم:
 
برای تغییر شرایط دست به کار شوید
- بدون هیچ سوگیری و پیش‌داوری با خود خلوت کنید و به دنبال علت این امر بگردید. بررسی کنید تا بفهمید اشکال کار کجاست؟ خانواده، محل زندگی، عدم صلاحیت یکی از اطرافیان، میزان تحصیلات، نوع شغل، توقعات و خواسته‌های‌تان و... بی‌تردید پس از شناخت علت، می‌توانید با مشورت از متخصصان در جهت راهکارهایی، برای رفع آن گام بردارید.
 
مثلاً ممکن است شما دختر در حال تحصیلی باشید که به گمان خودتان خواستگار ندارید، در حالی که والدین‌تان ترجیح می‌دهند به خواستگاران شما جواب منفی دهند و چیزی در این زمینه به شما نگویند تا آرامش خیالتان برای ادامه تحصیل مخدوش نشود. لذا در صورت صحت چنین رفتاری، شما می‌توانید با خانواده‌تان بدون هیچ تعارفی به صحبت بنشیند و از تمایل‌تان به ازدواج، با آنها گفت‌وگو کنید و یا با شخص امین و دلسوزی موضوع را در میان بگذارید و از او بخواهید والدین‌تان را راجع به این مسئله آگاه سازند و از خواسته شما مطلع گردانند.
 
- به درونتان مراجعه کنید؛ به ضعف‌ها و خصلت‌های ناپسند خود توجه کرده و درصدد رفع آنها برآئید. چه بسا ممکن است به دلیل وجود یک صفت بد یا یک رذیله اخلاقی و رفتاری، مورد‌پسند دیگران واقع نشوید و یا به واسطه وجود آن صفت، از لطف و رحمت خداوند دور بمانید.
 
- طرز برخورد خود را در خانواده، دوستان، جامعه و... مورد بررسی قرار دهید. ادب و احترام و رفتارهای مناسب و به دور از شوخی‌های زیاد و جلف بودن می‌تواند برای جلب نظر یک مرد مفید باشد. از سوی دیگر برخوردهای نامناسبی چون اخم و بدخلقی در مواجهه با یک نامحرم نیز می‌تواند حالت طرد‌کنندگی ایجاد کند. لذا، سعی کنید رفتار میانه‌ای داشته باشید نه اغواگر و تحریک‌کننده باشید و نه اخمو و عصبی.
 
- توقعات خود را بهینه کنید. برخی از دختران همه‌چیز را با هم می‌خواهند و در جمع دوستان و بستگان به گونه‌ای هم صحبت می‌کنند که در دیگران این تصور را ایجاد می‌کنند که آنها بسیار متوقع می‌باشند و اهل سازگاری نیز نیستند. اگر مرتکب این اشتباه شده‌اید سعی کنید با کم کردن این توقعات و بیان این مسئله در موقعیت‌های مناسب (انتظارات من برای ازدواج و ...) زمینه ازدواج خود را فراهم کنید.
 
- بالغ باشید. نیازی نیست که در هر محیط عمومی که وارد می شوید یا طوری رفتار کنید که همه بفهمند شما از تجردتان ناراضی هستید یا همه فکر کنند شما قید شوهر کردن را زده اید و هیچ علاقه ای به تاهل ندارید. یک رفتار معقول و بالغانه اتخاذ کنید. در جمع هایی که از شما درباره تمایل تان به ازدواج سوال می شود، به گفتن این عبارت بسنده کنید: «اگر مورد خوبی باشد من به ازدواج مایلم.» یا «من آدم سختگیری نیستم و اگر خواستگار موجه و هم کفوی باشد مخالفتی ندارم».
 
- اعلام کنید که خواستگار می خواهید. منظورمان از این عبارت این نیست که همه جا ر بوق و کرنا کنید و خود را مشتاق ازدواج نشان دهید. اما در جمع دوستان متاهل و اقوام نزدیک تان بگویید من آمادگی ازدواج را دارم. اگر مورد خوبی در دوستان و آشنایان تان سراغ دارید، من مانعی برای آشنایی و ازدواج نمی بینم. این جمله به معنی ذوق زدگی شما برای ازدواج نیست. بلکه آمادگی منطقی شما را نشان می دهد.
 
- فعالیت های اجتماعی تان را بیشتر کنید. بسته رفتار نکنید و اجازه دهید دیگران شما را بهتر بشناسند. منظورمان از این جملات عرضه کردن خود به همه کس نیست. اما اگر فرضا در کلاس زبان، دانشگاه یا محل کارتان فرد موجهی را شناختید که می توانست گزینه خوبی برای ازدواج باشد، با او با اخم و فاصله و ترشرویی برخورد نکنید. نجابت به هیچ وجه به معنای ترشرویی نیست. شما در حالی که حد و مرزهای خود را دارید و اجازه نمی دهید دیگران بیش از حد بهتان نزدیک شوند، می توانید فضایی برای تعامل بیشتر و شناخت بیشتر ویژگی های برجسته تان فراهم کنید. اجازه دهید افرادی که موجه تشخیص می دهید ویژگی های مثبت و تاثیرگذار رفتار شما را کشف کنند.
 
با تمام این ها چند نکته را در وضعیت فعلی تان به ذهن بسپارید:
- بپذیرید دنیا به آخر نرسیده است. ازدواج همه زندگی نیست‌، بلکه تنها یک بعد از ابعاد زندگی است؛ پس تا زمانی که شرایط ازدواج‌تان مهیا شود، فرصت را غنیمت بشمارید و در تعالی دیگر ابعاد زندگی‌تان بکوشید.
 
- نداشتن خواستگار و یا تاخیر در ازدواج‌ را به عنوان یک مسئله ببینید نه یک معضل و مشکل لاینحل؛ بپذیرید شما تنها فردى نیستید که با این مسئله مواجه شده‌اید.
 
- به جنبه‌های مثبت این تاخیر بیندیشید و بپذیرید که زود ازدواج ‏کردن نشانه موفقیت در امر ازدواج و تأمین خوشبختى و سعادت همیشگى نیست. چه بسا به موجب این تاخیر شما شناخت عمیق‌تری از این مسئله پیدا کرده باشید و بتوانید فرد مناسب‌تری را برای زندگی‌ انتخاب کنید که بی‌شک این به صلاح شما خواهد بود.
 
- شکیبایی به خرج دهید و صبور باشید. در مقابل حرف و حدیث‌های مردم و برخوردهای ناموجه آنان نیز، با کمال بزرگواری سعه صدر و گذشت داشته باشید.
 
- با افکار منفی خود مقابله کنید و از منفی‌بافی به شدت اجتناب کنید. تا آنجایی که امکان دارد بدبینی‌ها را کنار بگذارید و از عینک خوش‌بینی استفاده کنید. یقین داشته باشید آنچه را که فکر کنید اتفاق می‌افتد چه خوب چه بد!

نوشته شده در  یادداشت ثابت - جمعه 92/5/5ساعت  6:25 عصر  توسط جواد 
  نظرات دیگران()

راه و رسم خواستگاری,شیوه مناسب خواستگاری

زندگی در «دنیای جدید» مهارت های متناسب و ویژه خود را می طلبد و شیوه مناسب خواستگاری در این شرایط نیاز به رعایت اقتضائات همین دنیا دارد. سخت ترین مرحله ازدواج و خواستگاری در دنیای جدید شناخت فرد موردنظر برای ازدواج است که بخش مهمی از سوالات و دغدغه های جوانان امروز را به خود اختصاص می دهد. واقعا بهترین راه برای انجام خواستگاری و شناخت طرف مقابل در دنیای جدید چیست؟

نه فقط پدران و مادران ما که نسل های قبل از آنها هم اینطور ازدواج می کردند. تمام خانم های محله جمع می شدند در حیاط یکی از همسایه ها، مادرها دست دخترهای جوانشان را می گرفتند، جعبه های گوجه نیمی از حیاط را پر کرده بود، دخترهای جوان زیر نگاه بعضی خانم ها سرخ و سفید می شدند، یک هفته بعد گذشته بود یا نگذشته بود، پیغام و قرار خواستگاری و ... از آن طرف پدر در حجره بازاری اش کم کم سر صحبت را با پسر باز می کرد و از دختری حرف می زد که مادر پسر در مراسم رب درست کردن در خانه یکی از همسایه ها برای پسرش زیر نظر گرفته بود.
اصل و نسب یکدیگر را می دانستند، عمری همه در همان محله زندگی کرده بودند، در غم و شادی با هم بودند و ... از ماجرای زندگی یکدیگر آگاه بودند. خواستگاری های سنتی هرچه بود این اطمینان را به طرف مقابل می داد که دختر یا پسر موردنظر در چه خانواده ای با چه عقایدی و با چه پیشینه ای رشد کرده است. اما حالا همسایه ات را نمی شناسی، با خاله، عمه، عمو و دایی گاهی 2 یا 3 بار بیشتر در سال رفت و آمد نداری که دختر و پسرش را بشناسی و اخلاقشان دستت بیاید.
واقعیت این است که مدل و شیوه خواستگاری به ویژه در کلان شهرها تغییر کرده است. در حال حاضر برخی خانواده های مذهبی و اصیل برای دستیابی به شناخت، به این شیوه عمل می کنند که خانواده پسر برای آشنایی بیشتر با خانواده دختر چند جلسه رفت و آمد می کنند تا با شغل، اصل و نسب، ارتباطات و رفتار و منش خانوادگی یکدیگر آشنا شوند، در این شیوه 2 یا 3جلسه خانواده ها با هم رو به رو می شوند و گاهی بستگان نزدیک مثل دایی، عمو، خاله، عمه و ... هم حضور دارند و از نگاه خود بررسی هایی انجام می دهند.
بعد از این جلسات، خانواده دختر به دیدن خانواده پسر می روند و بعد از این رفت و آمدها به دختر و پسر فرصت آشنایی می دهند و آن دو مثلا دوماه فرصت دارند تا زیرنظر خانواده گفتگو کنند. این شیوه خواستگاری که ابتدا خانواده ها جلو می روند و سپس فرصت را در اختیار جوان ها قرار می دهند، می تواند مناسب باشد زیرا هم مبتنی بر نظر خانواده هاست و هم بر نظر دختر و پسر و معمولا پس از گذشت 2 یا 3 ماه تکلیف آن ها مشخص می شود.
مشکلات ازدواج به سبک امروزی
معیارها باتوجه به تحولاتى که صورت گرفته فرق کرده است. به طورى که جوانان امروزه نمى خواهند به صورت چشم و گوش بسته تن به ازدواج بدهند و اعتقادشان بر این است که باید خودشان در این امر نقش داشته باشند. حالا با توجه به فضاى موجود این س?ال پیش مى آید که آیا نظام تربیتى خانواده هاى ما که در آن پدر و مادر انتخاب همسر را براى فرزندشان حق خود مى دانند، با این نگرش درمیان جوانان ایجاد تضاد نمى کند؟ و آیا اصلاً جامعه ما با توجه به مسائل مذهبى و فرهنگى مان پذیراى ازدواج مدرن هست یا خیر؟ و اصولاً آمار و ارقام ازدواجهاى سنتى را موفق تر مى دانند و یا ازدواج هاى مدرن را؟
امروز شاهد هستیم که در برخی خانواده های امروزی تر، آشنایی ابتدا بین دختر و پسر صورت می گیرد و بعد از چند ماه صحبت و آشنایی در محیط دانشگاه یا محیط کار که با آشنایی در محیط خانواده، بسیار تفاوت دارد، تصمیم می گیرند که با هم ازدواج کنند که این گونه ازدواج ها با اشکالاتی همراه است.
اما این گونه ازدواج ها که ابتدا دختر و پسر بدون دخالت خانواده با یکدیگر آشنا می شوند و تصمیم می گیرند ازدواج کنند اشکالات و ایرادهایی هم دارد. یکی از مسائلی که چنین ازدواج هایی در پی دارد، مخالفت خانواده هاست. دختر و پسر جوان پس از آشنایی و ارتباط با یکدیگر نسبت به هم احساس و عاطفه پیدا می کنند و بعد خانواده ها مخالفت می کنند. در ایران نظر خانواده بسیار مهم است. این افراد چه با هم ازدواج کنند و چه به خاطر مخالفت خانواده ازدواج نکنند، به دلیل احساسات و عواطفی که پیدا کردند باز هم مشکلاتی پیدا می کنند.
موضوع بعدی تأخیر در ازدواج است، جوان ها به خاطر مشکلات اقتصادی و نداشتن ثبات شغلی مجبورند ازدواج شان را به تأخیر بیندازند. در این شرایط معمولا دخترها دوست دارند زودتر ازدواج کنند و پسرها مخالفند چون کسی نیست که از آن ها حمایت کند. گاهی اوقات اصلا خانواده از موضوع بی خبر است، بنابراین رابطه آن ها طولانی می شود و با طولانی شدن این رابطه مشکلاتی پیش می آید و گاهی اصل رابطه زیر سوال می رود. در چنین شرایطی دو نفر که هنوز با هم ازدواج نکرده اند، با هم مشکل پیدا می کنند و این مشکلات به بعد از ازدواج هم منتقل می شود یا اصلاً نسبت به ازدواج با یکدیگر دچار تردید می شوند و ازدواج نمی کنند.
اشکال ازدواج هاى مدرن در این است که در بسیارى از مواقع پسر و دختر از دید احساسى به مسأله نگاه مى کنند و بدون داشتن آگاهى تن به این ازدواج ها مى دهند و مشکلات آنها پس از شروع زندگى مشترک در زیر یک سقف، مشخص شده و بروز مى کند.
بسیارى از جوانان متقاضى ازدواج مدرن هستند زیرا خود همسرشان را انتخاب مى کنند ولى تنوع فرهنگى، ضعف شناخت از یکدیگر و صرفا شناخت هاى ظاهرى و تکیه کردن به یک سرى از معیارهاى کمى باعث شده است ازدواج هاى مدرن در جامعه ما آسیب پذیر باشند.
هر چه جامعه کوچکتر و بسته تر بود، شیوه انتخاب همسر ساده تر و دوام و بقاى زناشویى بیشتر بود. به همراه گسترش جوامع و توسعه شهرنشینى و افزایش تحصیلات به تدریج از سهم ازدواج هاى سنتى کاسته شده و به طرف ازدواج هاى مدرن حرکت شد ولى این تحول به یکباره بیانگر یک ازدواج مدرن نیست.
طلاق پیش از ازدواج!
روابط و دوستی های 2-3 ساله که با اسم و هدف آشنایی شکل می گیرد و ادامه پیدا می کند آسیب هایی به همراه دارد. این روابط وقتی به جدایی و فروپاشی می رسد گرچه دختر و پسر با هم ازدواج نکرده اند اما آسیب روحی که با آن رو به رو می شوند همانند تجربه روحی طلاق است. یعنی یک یا دو سال درگیر آسیب های آن هستند. آن ها به خاطر شرایط روحی که دارند نمی توانند رابطه جدیدی برای ازدواج داشته باشند و اگر هم وارد رابطه جدیدی شوند هنوز در فکر فرد قبلی هستند و دچار افسردگی می شوند. کارشناس ازدواج ادامه داد: آشنایی از یک حد و سطح مشخصی که بگذرد، دیگر اسم آن رابطه است نه آشنایی و وقتی از حد معمول بگذرد، مشکلات آغاز می شود و این دوستی و رابطه به ضرر آن ها تمام می شود.
مثلاً وقتی فردی یک سال به طور جدی با کسی رابطه دارد دیگر نمی تواند به ازدواج با کسی دیگر فکر کند. چنین ارتباط هایی پیچیدگی های زیادی به وجود می آورد.

نوشته شده در  یادداشت ثابت - شنبه 92/4/2ساعت  6:28 عصر  توسط جواد 
  نظرات دیگران()

<      1   2